-
"نازیستن" یا "بیشرمانه زیستن"
چهارشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1390 21:24
ی ک سال دیگر هم به عمرم اضافه شد ( شاید هم کم شد) و باز فرارسیدن سالروز تولد و آغاز کشمکش ذهنی ام که بالاخره چیست در پس این برآمدن و فرورفتن ناگزیر نفس و این روزمرگی وشمارش لحظات و زندگی و چه بسا مردگی....! روزهای ممتدی است که این متن کتاب ابوالمشاغل نادر ابراهیمی رو میخوانم و میخوانم و حسرت در استخوانم میپیچدو من باز...
-
یک حکایت بی پایان!
سهشنبه 2 آذرماه سال 1389 00:54
خسته نیستم؛ خسته شدن "کلیشه" است؛ کلیشه هم خواهناخواه پای آدم رابه حوزهی عمومی میکشاند و من در حال حاضر انسانی نیستم که عمومی شدن منافعم را تأمین کند. همین چند وقت پیش داشتم برای کسی تعریف میکردم که گمان میکنم هنوز هم به تحلیلها و راهحل ها و مباحث عمومی معتقدم، ولی مطمئنم در این برههی خاص به آنها...
-
ایستگاههای دوچرخه سواری اصفهان هم مردانه شد...
جمعه 23 مهرماه سال 1389 18:19
؛فرمانده انتظامی شهرستان اصفهان گفت: «نیروی انتظامی با دوچرخهسواران بانو در سطح شهر تحت عنوان بدحجابی به صورت ارشاد و تذکر برخورد میکند.»؛ چند روز پس از اعلام نگرانی نشریه «عبرتهای عاشورا» درمورد وضعیت ایستگاههای دوچرخه سواری در سطح شهر اصفهان و ابراز تاسف از دوچرخه سواری زنان و دختران، مدیران شهری اصفهان با اعمال...
-
تب نوشته!
چهارشنبه 14 مهرماه سال 1389 10:42
آلدوس هاکسلی یک جایی که یادم نیست می گوید: " در عشق همیشه یکی دوست می دارد و یکی دوست داشته می شود". این جمله از سالهای دور توی ذهنم مانده آنوقتی که هیچ تصوری از عاشقی توی ذهنم نبود. همیشه هم فکر می کردم در یک رابطه ی عاشقانه به شرط رابطه بودن و عاشقانه بودن لاجرم دو طرف ماجرا مشارکت دارند، گیرم به کیفیت...
-
دلم برای بهارتنگ است...
شنبه 13 شهریورماه سال 1389 20:25
بی حوصلهای. آسمان روی سرت سنگینی می کند. دهانت تلخ است ودستهایت پر از زمستان . پاهایت مثل صخره سخت شدهاند. از پنجره به بیرون نگاه میکنی. به درختان روبرو خیره میشوی. حرفهایت را مچاله میکنی و روی گردهی باد میاندازی. دلت به حال خودت می سوزد . تو تنهایی. کسی با تو حرف نمی زند. چلچلهای در محدودهی صدای تو پرنمی...
-
سیمایی خالی از صدای مردم
شنبه 23 مردادماه سال 1389 18:57
شایعهای که پارسال پیچیده بود امسال درست از کار درآمد. پارسال میگفتند که ربّنا پخش نخواهد شد که شد ولی نه مثل سابق؛ یعنی کمتر و گاهی فقط از یکی از شبکهها پخش میشد. این را که میگویم بزرگ کردن یک نکتهی کوچک نیست، محمّدرضا شجریان بزرگترین چهرهی زندهی موسیقی ما و یکی از سرآمدان عرصهی فرهنگ معاصر است که هنر والا به...
-
این آخرین من...
سهشنبه 5 مردادماه سال 1389 00:21
می گوید: دلم برای خودم تنگ شده! می گویم: مگه دوری از خودت؟ می گوید: خیلی...خیلی... غبطه میخورم به حالش.روزهاست درگیرم باخودم.دلم میخواهد لمحه ای رها باشم از این همه آوار خودم بر این لحظه ها.این همه من متکثری که جلوتر از خودم حرف میزنند سکوت میکنند اخم میکنند میخندند . منهایی که دست وپا به زنجیر راه میبرندم.من های...
-
چقدرخوبه...
سهشنبه 22 تیرماه سال 1389 21:06
چقدر خوبه که بچه های امروز٬همین وروجک های زیر سن مدرسه٬شبیه ما و نسل قبلی ها و قبلی ها(تا الی پدر مادر ِ پدر مادرهامون ) نیستن..که بلدن بیهوا ببوسن و بغلکنن..بلدن بدون اینکه زبونشون سنگین بشه و سختشون باشه راحت بگن که "دوسِتدارم"..."میشه به من اخم نکنی؟"... چقدر خوبه که بیماری ِ سکوت و محبت های از...
-
یک گزارش یک ساله
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 12:10
وقتی به عکس جعفر پناهی پس از آزادی نگاه می کنم، همان که سه رخ همسرش را در کنار نیمرخ او می بینیم، یک چیز برای من آشکار می شود: طبقه متوسط ایران در یک سال گذشته از قید و بند تظاهر مسالمت جویانهای که نسبت به رعایت ارزشهای نظام اسلامگرا داشته رها شده است. سابقه ندارد که در سی سال گذشته ما عکس همسر یک چهره عمومی جامعه...
-
زنان بی زبان؛زبان بی زنان
جمعه 24 اردیبهشتماه سال 1389 01:54
بدون شک یکی از شرم آورترین تجربه های بشری، کشتار اجتماعی زنان است. “زنان” به عنوان موجوداتی که تنها در دایره المعارف مردانه معنا و مفهوم پیدا کرده، و فردیتشان در باور نظام مردسالارانه چهارچوب بندی و گزینش شد، بزرگترین قربانیان بی چون و چرای جنگ های جنسیتی در طول تاریخ هستند. اگر چه بوده اند، مردانی که زنان را مورد لطف...
-
یک آغازاردیبهشتی...
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1389 19:37
گربدینسان زیست باید پست من چه بی شرمم اگرفانوس عمرم رابه رسوایی نیاویزم بربلندکاج خشک کوچه بن بست من گربدینسان زیست بایدپاک من چه ناپاکم اگرننشانم ازایمان خودچون کوه یادگاری جاودانهبرترازبی بقای خاک تولد؛زندگی؛مرگ واژه هایی آشناونامانوس! تولدناخواسته:مرگ ناخواسته وزندگی؛شایدبازهم ناخواسته! همیشه معتقدبودم که این تو...
-
۲۱فروردین:مرگ زاپاتا
شنبه 21 فروردینماه سال 1389 12:21
بسیاری از ما ایرانیها امیلیانو زاپاتا رابه خاطر فیلمی میشناسیم که درباره زندگی اوساخته شده ونامش ؛زنده باد زاپاتا؛است. اویکی از انقلابیون معروف جهان است که در اوایل قرن بیستم برعلیه دیکتاتوری دیازدرمکزیک قیام کرداما سرانجام مثل بسیاری از افرادانقلابی به خاطر خیانت یارانش در دام افتاد وکشته شد. زاپاتا در سال ۱۹۱۹زمانی...
-
درباره تاثیردرادبیات
دوشنبه 9 فروردینماه سال 1389 19:45
مدتی طولانی درگیر مسیله تاثیرپذیری ومتعلقات آن بودم.به طوری که به دغدغه ای نگران کننده برایم بدل شده بودوالبته همچنان هست...شایددلیلش این است که همواره به دنبال انسانهای بادیدگاههای خاص دراطرافم میگردم وسعیم برآن است که وقتم راصرف شنیدن دیدگاههایشان کنم والبته این امراخیرا درمن داغترشده است.بطوری که احساس میکنم دچار...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 2 فروردینماه سال 1389 18:32
یک سال بد سال باد سال اشک سال شک سال روزهای دراز و استقامت های کم سالی که غرور گدائی کرد سال پست سال درد سال عزا سال اشک پوری سال خون مرتضا(بهتربودبگه ندا!) سال کبیسه دو زندگی دام نیست عشق دام نیست حتی مرگ دام نیست چرا که یاران گمشده آزادند آزاد و پاک سه من عشقم را در سال بد یافتم که می گوید« مأیوس نباش » ؟ من امیدم...
-
؛زنده باد۸مارس؛
شنبه 15 اسفندماه سال 1388 15:51
"و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و می میرد... و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کند چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛ گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛ سینه ای را به یاد می آورد...
-
تساوی
سهشنبه 4 اسفندماه سال 1388 23:58
معلم پای تخته داد می زد صورتش از خشم گلگون بود و دستانش به زیر پوششی از گردپنهان بود ولی آخر کلاسی ها لواشک بین خود تقسیم می کردند وان یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد برای آنکه بی خود های و هو می کرد و با آن شور بی پایان تساوی های جبری رانشان می داد خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی تاریک غمگین بود تساوی را...
-
رهایی یا آزادی
جمعه 9 بهمنماه سال 1388 12:57
درنگاه اول این دو واژه یکسان به نظرمیرسندولی با کمی تامل متوجه تفاوت بارز آنها میشویم. ازدیدگاه من رهایی یک مساله عدمی است.جنبه منفی صرف است درحالی که آزادی یک مساله وجودی است. رهایی یک وضع است وآزادی یک خصلت ویک درجه تکاملی انسانی که بارنج وکاروآگاهی ورشدکسب میشود. فرق است میان فردی که اززندان خلاص میشود-وی رهااست...
-
؛مردم؛
جمعه 2 بهمنماه سال 1388 19:36
در اوضاع فعلی مملکتمان "ایران عزیز" همه انتقاد میکنندو ابراز انزجار. اینکه انتقادات چقدر به حق وتا چه اندازه برحق است شایددرحیطه تشخیص ما نباشد شاید هم باشد. هدف من هم از نوشتن این پست ابراز انتقاد است.اما در حقیقت خودم هم نمیدانم که طرف نقدشده من چه کسانی میتوانندباشند:روشنفکران(که امروز هرکس به ظن خودازاین...
-
ایران سرزمین من
چهارشنبه 30 دیماه سال 1388 20:40
ـ واژهی «آریا» به معنای «نجیب و شریف و آزاده و دوست» است . ـ قوم «آریایی» یا به تعبیری دیگر «هندوایرانی»که شاخهی شرقی قوم بزرگیست به نام «هندواروپایی»بامهاجرت به سوی جلگهی سند و غرب آسیا (آناتولی، زاگرس و میانْرودان) در پیوند با اقوام بومی آسیایی مانند کاسیها و هیتیها، توانستند دولتهای نیرومند و تمدنهای...
-
آنروز خواهد آمد.........
چهارشنبه 30 دیماه سال 1388 18:55
روزی مادوباره کبوترهایمان را پروازخواهیم داد روزی که کمترین سرودبوسه است وهرانسان برای هر انسان برادری است هرگز ازمرگ نهراسیده ام اگرچه دستهایش از ابتذال شکننده تر بود هراس من باری از مردن درسرزمینی است که در آن مزدگورکن از آزادی انسان فزونتر باشد