فریاد سهم من است...

سکوت کردم واژه هابه من سیلی زدند!

فریاد سهم من است...

سکوت کردم واژه هابه من سیلی زدند!

چقدرخوبه...

چقدر خوبه که بچه های امروز٬همین وروجک های زیر سن مدرسه٬شبیه ما و  
 
نسل قبلی  ها و قبلی ها(تا الی پدر مادر ِ پدر مادرهامون ) نیستن..که بلدن بیهوا  
 
 ببوسن  و بغلکنن..بلدن بدون اینکه زبونشون سنگین بشه و سختشون باشه راحت  
 
بگن که "دوسِتدارم"..."میشه به من اخم نکنی؟"‏... 
 
چقدر خوبه که بیماری ِ سکوت و محبت های از نوع ِ" خودت باید بفهمی" داره  
 
ریشه کن میشه...
  
 
  
 

 
  
 
نظرات 5 + ارسال نظر
nazcd سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:12 ب.ظ http://market.iranposti.com/

سلام دوست عزیز فروشگاه آنلاین ما با محصولات زیر در خدمت شماست

عینک 3 بعدی
بازی GTA 7
گردنبند ماه تولد شما
عطر ماه تولد پسران و دختران ایرونی
فیلم های سه بعدی + عینک رایگان
25 فیلم ترسناک 2010
فیلمهای اره 1 تا 6
سریال فرار از زندان دوبله فارسی
سریال جذاب ترمیناتور TERMINATOR
مقصد نهایی 4 سه بعدی + عینک سه بعدی رایگان
بهترین مستند های ایرانی
مستند واقعی از فقر و فحشا
18 فیلم ترسناک و پرطرفدار (دوبله)
مجموعه کاملی از مرگ های واقعی
آموزش بستن شال و روسری
آموزش های قبل و بعد از ازدواج

و..........

حتما بهم سر بزن

http://market.iranposti.com


ر.جنکی سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:27 ب.ظ http://fly.blogsky.com

سلام
واقعا حقیقته و خیلی قشنگ

حقیقتی که نمیدونم چرا اینقدر دیر متوجه اون شدم.بعد یه بوسه شیرین از یه کودک دوست داشتنی...

فرزاد نعمتی چهارشنبه 23 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:22 ق.ظ

موی تو آرامش آب
بوی تو عطر صد کتاب
بوسه ی جادویی تو
کشف دوباره ی شراب
////////////////////////////
روز اول سایه بودی
ته کوچه پشت شمشاد
پشت خواب سبز لادن
ی جایی بین دو میلاد
روز دوم نامه بودی
نامه ای از جنس پولک
عطر سرخ لاله بودی
سیب نازک سیب قندک
/////////////////////////
به شخصه با قدیمترا بیشتر مانوسم. آرامش بخش تر و حماسی تر از این روزهای معمولی است.

خیلی خوشحالم از اینکه میبینم همچنان به وبلاگ خودتون سر میزنید...
البته من هم با آدم بزرگای امروزی اصلا حال نمیکنم.آخه حساب بچه ها از آدم بزرگا جداست.آدم بزرگا عاشق ارقامند ولی بچه ها...

عباس پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:13 ق.ظ http://www.diazpam10.wordpress.com

اگر شما هم کلی پسر خاله و دختر خاله و ... اینا داشتین که همشون از تو بزرگتر بودن و از 12-13 سالگی تو یکی یکی شروع میکردن به زن گرفتن و شوهر کردن و بعد تا چشاتو باز کنی بچه دار شدن خیلی زودتر از اینا متوجه ی همچین چیزی میشدین.
همین دیروز هم پسر عمه م دختر دار شد، مینا، و 1 ماه پیش هم دختر خاله ای که پسر دار شد، بهراد، و... . خوب داشتن قوم و خویشای دهه ی شصتی از این مزیتا هم داره. سرباز میساختن واسه اسلام!!
حرفام داره بی ربط میشه دیگه.
و در آخر کاش ما هم کودکان دهه ی 80ی بودیم، قدری دیرتر به دنیا می آمدیم و قدری کمتر حسرت می خوردیم.

من هم از این خویشاوندای دهه شصتی زیاد دارم نگران نباشید!!!
تازه تازه به دنیا اومده های درجه اول هم دارم (تازه که چه عرض کنم دیگه الان کهنه شدند!) حسرتم هم اتفاقا از همینه که داشتم و دارم ولی تا بحال متوجه این ویژگیشون نشده بودم!
ولی با این وجود دوست ندارم دهه ۸۰ باشم .جدیدا دارم با هم سن و سالام مانوس میشم البته نه همشون!!!!
راستی یک روزگی مینا رو تبریک میگم...

نیما یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:17 ق.ظ http://www.akhgaresorkh.wordpress.com

همه ما بچه های کمی قبل و به اصطلاح جوانهای حالا همه یه مشکل داریم اونم اینه که منتظر یه اتفاق عجیب و غریب میمونیم تا حرفمون رو بزنیم. که متاسفنه هیچوقتم پیش نمیاد. یاد شعر شاملو انداخت منو:
"اگر سپیدار من بشکقد مرغ سیا پرواز خواهد کرد
اگر مرغ سیا بگذرد سپیدار من خواهد شکفت"
همش میگیم اگه فلان بشه حرف دلمو میزنم و اگه حرف دلمو بزنم فلان میشه.
زهی خیال باطل!
شایدم کسی نیست که ارزش شنیدن حرف دل رو داشته!
"برای چه یارانی برگزیدیم که بیش از دشمنان ما با زشتی سوگند خورده اند!؟"

باهاتون موافقم.ولی شاید (بیشتر در موردخودم)زیادی حساسیم که حرف دلمونو به کی بزنیم.(البته فک میکنم این حساسیت تاحدودی لازمه)
البته بماند که این حساسیت تو گزینش "یاران" رو توی همه نمیبینم!
وشاید به همون دلیل که کسی رو برای شنیدن حرف دل نیافتم در کلام در قلم در سیاهی صفحه گم شده ام!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد