فریاد سهم من است...

سکوت کردم واژه هابه من سیلی زدند!

فریاد سهم من است...

سکوت کردم واژه هابه من سیلی زدند!

؛زنده باد۸مارس؛

"و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و می میرد...

و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کند چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛ گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛
سینه ای را به یاد می آورد که تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند ... و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد...! و این, رنج است.

زن عشق می کارد و کینه درو می کند... دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر... می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی .... برای ازدواجش ــ در هر سنی ـ اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج کنی ... او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی ... او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی...او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد ... او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ... او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر ..... " 

روز جهانی زن دارد فرامیرسد.

در این روز یاد زنان کارگر مبارزی را گرامی میداریم که در 8 مارس 1875 در نیویورک به خاک و خون کشیده شدند. جهانی بودن این روز را پاس میداریم و با محلی کردن آن بهر شکل و بهانه‌ئی مخالفت میکنیم. گویی هر چه این مناسبت جاافتاده تر می شود و گرد تاریخ بر آن می نشیند ، زنان کشور ما علیرغم تلاش و کوشش یکصد ساله شان همچنان جنس دوم تلقی شده و سنگینی فرهنگ و قوانین مردسالارانه را بر دوش می کشند.  

گرچه ازبیان تاریخچه بیزارم امابیان آنراجهت بازبینی ضروری میدانم.لذانگاهی برتاریخ میاندازم وبه بیان خلاصه ای از جنبش زنان در جهان وایران میپردازم: 

سال ۱۹۱۳ "دبیرخانه بین المللی زنان" (یکی از نهادهای انترناسیونال سوسیالیستی دوم)، هشتم مارس را با خاطره مبارزه زنان کارگر در آمریکا، به‌عنوان «روز جهانی زن» انتخاب کرد

در سال ۱۹۷۵   سازمان ملل  هشتم مارس را به‌عنوان «روز جهانی زن» برسمیت شناخت. بعد از خاتمه جنگ جهانی دوم و بالاخص از اواخر دهه ۱۹۷۰، با توسعه سرمایه‌داری به کشورهای عقب مانده، بخش‌های بزرگ‌تری از زنان درگیر کار و تحصیل گشتند. در عین حال، زنان همچنان در جامعه موقعیتی درجه دوم داشته و اسیر نظام مردسالار بودند. این تناقض، مسئله زن را حادتر و انفجاری تر کرد.

درفاصله میان این سالها جنبشهای زنان مطالبات گوناگونی داشت:

در سال ۱۹۱۴باوقوع جنگ جهانی اول- در اروپازنان انقلابی تلاش کردند تظاهرات ۸ مارس را تحت شعار مرکزی "علیه جنگ امپریالیستی" برگزار کنند.

در سال ۱۹۱۷ تظاهرات زنان کارگر در پتروگراد علیه گرسنگی و جنگ و تزاریسم، بانگ آغازین انقلاب روسیه بود.

سال ۱۹۲۱، "کنفرانس زنان انترناسیونال سوم کمونیستی" در مسکو برگزار شداز اواسط دهه ۱۹۳۰، دنیا یک بار دیگر بسوی جنگ جهانی جدید روان شد. برگزاری تظاهرات «روز جهانی زن» در کشورهایی که تحت سلطه فاشیسم بودند، غیر قانونی اعلام شد. علیرغم این ممنوعیت، در هشتم مارس ۱۹۳۶، زنان در برلین تظاهرات کردند. در همان روز، اسپانیای فاشیست شاهد تظاهرات هشتم مارس در مادرید بود. ۳۰ هزار زن کمونیست و جمهوریخواه، شعار "آزادی و صلح" سر دادند 

در دهه ۱۹۶۰، در کشورهای آسیا و افریقا و آمریکای لاتین جنبشهای رهایی‌بخش بپا خاسته بود. در کشورهای سرمایه‌داری پیشرفته نیز جنبشها و مبارزات انقلابی و ترقیخواهانه بالا گرفته بود و جنبش رهایی زن نیز اوج و گسترشی چشمگیر یافت. در آمریکا و اروپا، زنان علیه سنن و قیود و قوانین مردسالارانه و احکام اسارت بار کلیسایی بپا خواستند. در جنبش زنان موضوعاتی نظیر حق طلاق، حق سقط جنین، تامین شغلی، منع آزار جنسی، ضدیت با هرزه‌نگاری، کاهش ساعات کار روزانه و غیره مطرح شد. این جنبش موفق شد در برخی از این زمینه‌ها پیشروی کند.

در ایران 8 مارس نخست در سال 1300  ه.ش توسط انجمن پیک سعادت نسوان، در انزلی برگزار شد. انجمن پیک سعادت نسوان در ارتباط تنگاتنگ با حزب کمونیست ایران بود و بسیاری از اعضای آن(از جمله روشنک نوعدوست، ماهرخ کسمایی و جمیله صدیقی) عضو حزب نیز بودند سال بعد همین انجمن 8 مارس را در رشت برگزار کرد. در سال 1306 سازمان بیداری زنان، 8 مارس را با نمایش “دختر قربانی“، اثر میرزاده عشقی گرامی داشت در سال های دهه ی 20 و 30 تشکیلات دموکراتیک زنان ایران(وابسته به حزب توده) و حزب زنان ایران 8 مارس را برگزار می کرد کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج کشور هم در. سال های بعد 8 مارس را گرامی می داشت و   نامه ی پارسی(ارگان کنفدراسیون) ویژه نامه هایی به مناسبت 8 مارس منتشر می کرد در سال 1357 هم گروه های مستقل زنان به همراه برخی گروه های سیاسی چپ(سازمان وحدت کمونیستی و حزب رنجبران) و دموکرات(جبهه دموکراتیک ملی) 8 مارس را برگزار کردند سازمان چریک های فدایی خلق نیز تظاهراتی را در این روز برپا نمود. هردوی این تظاهرات در اعتراض به لغو قانون حمایت از خانواده و زمزمه ی اجباری شدن حجاب صورت گرفت. 

از سال 1378 دوباره برنامه هایی برای روز جهانی زن در ایران برگزار شد. از جمله در سال های 1381، 1383، 1384 و 1385 با برپایی تجمع همراه بود. در 1385 علاوه بر تجمع جلوی مجلس، در دانشگاه های مختلف نیز از جمله شریف، حقوق و علوم سیاسی تهران، علوم اجتماعی تهران، مدیریت تهران، دانشگاه مازندران، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشگاه تفرش و ... تجمعاتی برگزار شد همچنین در این سال ها در کردستان تجمعاتی انجام شد و در شهرهایی نظیر رشت، اهواز،. تبریز و  اصفهان برنامه هایی بدین مناسبت ترتیب داده شد.

طرح جداسازی جنسیتی در سیستم آموزشی (تاسیس دانشگاههایی نظیر الزهرا واخیرا دانشگاه حضرت معصومه درقم وتاکیدبرادامه این روندوآموزش علوم مربوط به زنان در دانشگاههانظیرخانه داری وتربیت فرزند!!!) ، پاکسازی کتابهای درسی از هرگونه الفبای برابری جنسیتی و باز تعریف نقشهای کلیشه ای در آموزش و پرورش ، سهمیه بندی دانشگاهها وتداوم استفاده ابزاری از زنان در رسانه ها ، اجرای طرح امنیت اجتماعی و تحدید آزادی فردی زنان و .... تنها نمونه های اخیر از تداوم فرهنگ مردسالارانه و تبعیض محور در کشور ماست.

امروز نیز ما بر فراز این تجربه صد ساله و علیرغم موفقیتهای بسیار شاهد بازتولید فرهنگ و ایدئولوژی مردسالارانه و تبعیض محور در بیشتر عرصه ها هستیم ، به نظرم بازخوانی منصفانه این تاریخ صدساله بدون در نظرگرفتن تعلقات ایدئولوژیک و یافتن دلایل این ناکامی و پیدا کردن راه خروج از این بن بست بایستی وجهه همت فعالان حقوق زنان قرار گیرد که تنها با شناخت کافی و با داشتن برنامه اجتماعی پاسخگوی نسل جدید و با اتحاد و همبستگی با سایر جنبشهای اجتماعی امکان تحقق مطالبات جنبش زنان فراهم خواهد شد.

واما من به عنوان یک دختر در این جامعه میخواهم خودم بایدها ونبایدهای زندگیم را انتخاب کنم.ازبایدهاونبایدهایی که به خاطردختربودنم بایدمتحمل شوم بیزارم وآنهارایک جورجبر اهانت آمیزمیدانم. از سوی دیگر و فارغ از این مباحث ، روز جهانی زن همواره بهانه ای برای طرح و عمومی تر کردن مساله زنان بوده و هست ، لذا این فرصت را غنیمت شمرده با گرامیداشت 8 مارس و با صدای بلند رفع هرگونه ستم و تبعیض و نابرابری را فریاد میزنیم .

 ودرآخراینچنین میگویم که برابری آمده است تاازحقوق برابرانسانهابگویدوجامعه ای آزادوبرابررانویددهد.جامعه ای که درآن ؛ضعیفه؛جنس دوم و؛شهرونددرجه دو؛نباشد.

 حال که آغازکلام رابه نوشته زیبای دکترشریعتی آراستم پایان کلام رانیزبه وصیت زیبای او خطاب به دودخترش می آرایم:

"درشرایط کنونی جامعه مادخترشانس آدم حسابی شدنش کم است(البته مرادجامعه آنروزایران بوده...) که دوراه بیشترنداردوبه تعبیردرستتردوبیراهه:

یکی همچون کلاغ شوم درخانه ماندن وبه قارقارکردنهای زشت ونفرت باراحمقانه زیستن که یعنی زن نجیب متدین.ویاتمام ارزشهای متعالیش دراسافل اعضایش خلاصه شدن وعروسکی برای بازی ابله هاویاکالایی برای بازارکسبه مدرن وخلاصه دستگاهی برای مصرف کالاهای سرمایه داری فرنگ شدن که یعنی زن روشنفکرمتجددواین هردویکی است گرچه دووجه متناقض هم اماوقتی کسی ازانسان بودن خارج شود دیگرچه فرقی داردکه یک جغدباشدیایک چغود!"

پی نوشت:عادت به نوشتن پستهای طولانی ندارم ولی اینبارخاص زنان ایران زمین هنجارشکنی کردم!

تساوی

معلم پای تخته داد می زد
صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گردپنهان بود
ولی آخر کلاسی ها
لواشک بین خود تقسیم می کردند
وان یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد
برای آنکه بی خود های و هو می کرد و با آن شور بی پایان
تساوی های جبری رانشان می داد
خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی تاریک
غمگین بود
تساوی را چنین بنوشت
یک با یک برابر هست
از میان جمع شاگردان یکی برخاست
همیشه یک نفر باید به پا خیزد
به آرامی سخن سر داد
تساوی اشتباهی فاحش و محض است
معلم
مات بر جا ماند
و او پرسید
گر یک فرد انسان واحد یک بود ایا باز
یک با یک برابر بود
سکوت مدهوشی بود و سئوالی سخت
معلم خشمگین فریاد زد
آری برابر بود
و او با پوزخندی گفت
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که زور و زر به دامن داشت بالا بود
وانکه قلبی پک و دستی فاقد زر داشت
پایین بود
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که صورت نقره گون
چون قرص مه می داشت
بالا بود
وان سیه چرده که می نالید
پایین بود
اگریک فرد انسان واحد یک بود
این تساوی زیر و رو می شد
حال می پرسم یک اگر با یک برابر بود
نان و مال مفت خواران
از کجا آماده می گردید
یا چه کس دیوار چین ها را بنا می کرد ؟
یک اگر با یک برابر بود
پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد ؟
یا که زیر صربت شلاق له می گشت ؟
یک اگر با یک برابر بود
پس چه کس آزادگان را در قفس می کرد ؟
معلم ناله آسا گفت
بچه ها در جزوه های خویش بنویسید
یک با یک برابر نیست


/خسروگلسرخی/